قصه گویی
عزیز دلم، دیروز با هم کتاب درست کردیم، یه کتاب خوشگل. قصه، نقاشی و چسبوندن و صفحه گذاریشم با خودت بود من فقط برات نوشتم،ایشالله سال دیگه بری مدرسه خودت بتونی بنویسی. گل من زن عمو جون اسم قشنگی برای وبلاگت انتخاب کرده، تو واقعا هدیه آسمانی از طرف خدا هستی برای ما. عشق من، از لحظه لحظه بودنت استفاده کردم. امیدوارم همیشه سلامت باشی و شیطون. خوشگلکم، نمیدونی وقتی مریض میشی چقدر مظلوم میشی، از خدا میخوام هیچوقت مریضی سراغ تو نیاد.من و بابایی خییییییییلی دوستت داریم. ...
نویسنده :
مامان
8:46